فریدالله ادیب آیین، هنرمندی که هدف جهانی دارد

فریدالله ادیب آیین، هنرمندی که هدف جهانی دارد

فریدالله ادیب آیین ( زاده ۱۶ آبان ۱۳۴۴ در شهر باستانی هرات ) اهل افغانستان، ساکن ایران مهندس، مخترع،  کارآفرین، هنرمند، پژوهشگر، محقق، کلکسیونر و در پنج دهه فعالیت  هنری ادیب آیین در گستره‌ای پهناور از بازنمایی رئالیستی تا رهایی کامل از “سوژه” جریان دارند.

پایگاه خبری تحلیلی اخبار شرق ایران ،او در عرصه‌های گسترده و گوناگون کار کرده است، از سوژه‌های هنر واقعگرایی تا انتزاع مطلق، از دستمایه‌های روزمره تا جلوه‌‌های قدسی، از مجموعه داری آثار فرهنگی و تاریخی افغانستان… این تنوع در کمتر هنرمندی دیده می‌شود، تا آنجا که گاه به نظر می‌رسد هنر ادیب آیین از استیل و “دستخط” که برای هر هنرمند اصیلی، ضرورت حیاتی دارد، فارغ است. اما این تنها ظاهر قضیه است: ادیب آیین از “هویت هنری” دور نیست. ادیب آیین، با این که کمتر از کار خود حرف می‌ِزند و به ندرت تن به مصاحبه می‌دهد، اما بارها از “معضل نقاشی” سخن گفته است. منتقدان هنوز “مجموعه راه لاجورد” از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۷ را به یاد دارند، که ادیب آیین یک مجموعه فرهنگی با ارزش را جمع آوردی نموده است. ادیب آیین در طول پنج دهه گذشته، همواره از نقش و جایگاه هنرمند در جوامع مدرن پرسیده است و خود چون پرسشگری بی‌تاب پیوسته در پاسخ‌های خود تردید کرده است. درک و دریافت خود از واقعیت را به چالش گرفته و در چندوچون بازنمایی یا پرداخت هنری دنیای خود تردید کرده است. ادیب آیین حتی گهگاه از”پایان نقاشی واقعگرایی” سخن گفته،  هرچند بلافاصله تأکید کرده است: “اما نمی‌توان نقاشی واقعگرایی نکرد” این چالش همیشگی، در برخورد چندگانه، تردیدآمیز و نامطمئن او با “سوژه” مستتر است، و بهتر از هر جا در تیترگذاری معنادار برخی از کارهای او دیده می‌شود. راهی که ادیب آیین برای خود یافته گردش آزاد از میان مکتب‌ها و جریان‌های هنری است. چیزی که او را به هنرمندان “پسامدرن” نزدیک می‌کند. این نزدیکی را می‌توان در گرایش او به “پیوندهای بینامتنی” نیز دید، آنجا که با سنت‌ها و مکتب ‌های پیشین “دیالوگ” برقرار می‌کند. پس ادیب آیین را نمی‌توان به هیچ مکتب یا جریان هنری خاصی چسباند، هر چند بسیاری از نزدیکی کارهای او با “پاپ آرت” یا مینی‌مالیسم، سخن گفته‌اند. خود او در دوره آغازین کار خود (۱۳۷۰) به روشنی گفته بود که از “مشی هنری” خاصی پیروی نمی‌کند: «من در خلق آثار خود هدف خاصی دارم، اما سیستم و مسیر هنری نمی‌شناسم. هیچ برنامه، سبک و مقصدی ندارم…. دوست دارم در پهنه‌ای نامحدود وبی‌کران کار کنم، زیرا از قطعیت، تداوم و تکرار گریزان هستم.» این “پرسه‌زنی” ادیب آیین در میان و فراسوی مکتب‌ها و جریان‌های هنری نه تنها در مراحل گوناگون کارنامه او، بلکه گاه به صورت همزمان یا موازی نیز دیده می‌شود. مثلا در خلق آثاری با عینیت عکس‌های رئالیستی در کنار کارهایی انتزاعی، رنگ و فرم مطلق. نکته مهم آن است که در این کارهای بسیار متفاوت، می‌توان همگونی یا اصالتی “حسی” را پی گرفت، که گفته‌اند با “شعر” پهلو می‌زند؛ برای نمونه میان تابلوی معروف “پایین آمدن زن برهنه” که ادیب آیین در سال ۱۳۹۷ تابلوی مقام افیون را آفریده می‌توان حسی جهان بینی بر فروپاشی بشر را توسط مافیا دید و با آثار انتزاعی او که در دهه‌های بعد خلق شده‌اند، مثلا تابلویی مانند “راگا مالا” یا همان “موسیقی کلاسیک هندوستان”.

نقاشی پوینده

ادیب آیین نقاشی را با دستکاری یا ورز دادن واقعگرایی شروع کرد، و بازنمایی تصویری دنیای بیرون همواره وسوسه اصلی او باقی ماند. اما او در طول پنج دهه تلاش هنری، گرانیگاه آفرینش هنری را به عرصه فرم منتقل کرد، به گونه‌ای که در کارهای او حس بصری و تأثیر بیان (اکسپرسیون) همواره از ایده، پیام یا محتوای اثر پیشی گرفت.

پویش و حرکت درونی هر اثر نه در تقابل یا تلاقی تصویر و نقاشی، بلکه در تضاد و فاصله میان نقش واقعی (فیگوراتیو) و نقش انتزاعی روی می‌دهد. شاید سخن او روشنگر باشد، آنجا که می‌گوید: «برای من بین یک منظره و یک نقش غیرتصویری هیچ تفاوتی وجود ندارد.» تصویر نقاشی واقعگرایی همواره از طریق دید بصری یا با (الهام) های گوناگون ذهنی، نقاشی میشود. از طرف دیگر در کارهای انتزاعی با تراکم چندباره ضربه‌ها یا تکه‌رنگ‌ها، انگار چیزی هست “واقعی” که زیر بار رنگ، از نظر پنهان مانده است. ادیب آیین تنها با دید “فوتوگرافیک” نیست که هنر خود را به دنیای مدرن و “ماشینی” پیوند می‌زند؛ ذهنیت او و دید هنری او نیز با دنیای امروز “میزان” است. ادیب آیین یکی از نخستین هنرمندان پس از پنج دهه جنگ های داخلی افغانستان است که آگاهانه نسبت به بسیاری از حوادث تاریخی و مضامین سیاسی، از دوران حکومت های متفاوت افغانستان گرفته و نیز واکنش نشان داده است.

نویسنده محمود کاکر