
احمدینژادیها متخصص جنجال | یادداشتی از مهدی آیتی در روزنامه بهار
صرف نظر از بحث اشخاص، محمود احمدینژاد و حمید بقایی، یا حسن روحانی و حسین فریدون یا هاشمی و فرزندانش، تمامی این افراد به عنوان دولتمردان و بزرگان این مملکت، خودشان و اطرافیانشان مورد تعرض قوه قضائیه قرار گرفتند. بازداشت، محاکمه، زندان و انفرادی از جمله این مسائل بوده است. همانطور که شهید بهشتی هم به این نکته اشاره کرده بود، آسیاب این محاکمهها به نوبت است. از اول انقلاب هم همین شیوه بوده است. این موضوع منحصر به احمدینژاد و اطرافیان او نیست. اما بحثی که اکنون مطرح شده، درباره حقوق شهروندی است، اینکه چقدر از کارهایی که توسط قوه قضاییه انجام شده منطبق با آزادیهای مصرح در قانون اساسی و چقدر منطبق با حقوق شهروندی است. اگر حقوق شهروندی در اعمال و رفتار قوه قضاییه رعایت شود، عدالت است. اما اگر خلاف قانون اساسی و حقوق شهروندی باشد، باید با آن مواجهه انتقادی داشت.
از طرفی آنچه مورد بحث است، این است که تا زمانی که این آسیاب نوبت خود دولتمردان نشده، نسبت به حقوق شهروندی دیگران سکوت کردند. تنها وقتی نوبت خود آنها و یا اطرافیانشان شد، واکنش نشان دادند. دولتمردان زمانی فریاد وا اسلاما سر میدهند و دم از عدالتخواهی میزنند که نوبت خودشان میشود. اکنون هم نوبت احمدینژاد است. او که صحبت از انتقام به دست امام زمان میکند و یا بقایی که به تلویح میگوید احمدینژاد پیرو راستین امام زمان است. آنها که هشت سال در این مملکت حکومت کردند و تخلفات قانونی هم کردند و نسبت به تعرضات شهروندی دیگران هم سکوت کردند، اکنون نوبت خودشان شده است. در چنین شرایطی اگر قانون او را محکوم کند، مجرم شناخته میشود. اینکه بقایی حرفهایی زده که جنبه اتهام به قوه قضاییه پیدا کرده، در صورتی که ثابت شود تهمت است و برای او حکم مجرمیت خواهد داشت.
زمانی که آزادی و عدالت باشد، کسی که زندان رفته و محاکمه شده، اگر شکنجه شده باشد حق اعتراض دارد و قوه قضاییه هم حق دارد که پاسخ دهد. چه بسا حرفهایی که بقایی میزند درست باشد و یا نباشد. این را باید در چارچوب قانون اساسی و شهروندی و حقوق بشر و مسائل شرعی و اسلامی و انسانی بررسی کرد که چقدر از این اتفاقات حق بوده و یا ناحق بوده است، زیرا بیعدالتی نسبت به همه افراد بد است. اما موضوعی که اتفاق افتاده و سروصدای احمدینژاد را بلند کرده، این است که آسیاب اکنون نوبت او شده.
از طرفی اینکه افراد از دوستان خود حمایت کنند یا خیر، یک مساله سیاسی است. احمدینژاد جزو آن دسته است که از نزدیکانش حمایت میکند، از جوانفکر و بقایی و مشایی حمایت کرد و حتی در دوران ریاستجمهوری گفت تعرض به اعضای کابینه من خط قرمز است. برخی هم در این جریانات سکوت میکنند و هیاهویی راه نمیاندازند، در عوض از مسیر قانونی این کار را دنبال میکنند. اما احمدینژاد و اطرافیانش متخصص برپا کردن هیاهوها و جنجالهای سیاسی هستند. آنها این کارها را خوب بلدند و بعضی از رسانهها هم از آنها حمایت میکنند. در نهایت باید توجه داشت راه درست این است که این اعتراضات از طریق قانونی اقدام شود. زمانی که در کشور قانون وجود دارد، چنانچه در جمهوری اسلامی هم چنین است، وقتی کاری به صورت غیرقانونی اتفاق بیفتد، باید وکلای مدافع که متخصص امور حقوقی و قضایی هستند به میدان آمده و از افرادی که مورد تعرض قرار گرفتهاند، در محکمه عادلانه دفاع کنند. اینکه موضوعی را رسانهای کرده و هیاهو ایجاد کنند و جاروجنجال سیاسی درست کنند، که باعث تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران شود و دشمنان را شاد کند از اینکه درون جمهوری اسلامی اختلاف زیاد است، کارهای غیرقانونی است و جایز نیست.